معنی باد تند و سخت
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) باد تند و سخت که با رعد و برق شدید همراه است و هوا را تیره سازد طوفان.
لغت نامه دهخدا
باد سخت. [دِ س َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بادشدید. باد تند. باد پرطوفان. ریح عاصف. (منتهی الارب) (دهار). ریح صَرْصَر. (منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن): ریح زَعْزَع، باد سخت جنباننده. (منتهی الارب) (دهار). ریح زعازع. ریح زعزعان. طَیْسَل. خَجوج.خجوجی. زِهْلِق. هَجوم. ریح ساهکه؛ باد سخت. ریح سیهک، باد سخت. ریح سهوک. تایب، باد تندی که پیش از باران وزد. ریح قاصف، باد سخت شکننده. (منتهی الارب).
باد تند
باد تند. [دِ ت ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بمعنی طوفان و تندباد و گردباد. (آنندراج). ریح.دعبیه. زِهْلِق. عَصوف. ریح لِباع. (منتهی الارب).
باد سخت جستن
باد سخت جستن. [دِ س َ ج َ ت َ] (مص مرکب) باد سخت وزیدن. عُصوف. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). عَصْف. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). خَجْخَجه. (منتهی الارب). رجوع به باد شود.
واژه پیشنهادی
ثایب
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عاصفه، عیب، هبه
معادل ابجد
1527